بدون عنوان
سلام جوجوي ماماني امروز شنبه سه ماه و هشت روزت هست.ديروز كه جمعه بود با خاله هرا رفتيم مجلس ترحيم دايي عزيزت اونجا همه تو رو بغل مي كردن و باهات بازي ميكردن اماشما اصلا بهشون توجه نميكردي و اونارو نميشناختي خاله هاي ماماني اونجا تو رو بغل مي كردن مخصوصا خاله فريده آنقدر دوست داره كه كم بود لپهاي نازتو بكنه اما ماماني ناراحت ميشد و نميذاشت...همه مي گفتن شبيه ماماني هستي و در واقع كپي برابراصليم فكر كنم بابايي از اين بابت ناراحت كه چرا شبه خودش نيستي اماعاشقته مثل ماماني. بايد بگم خيلي شيطون بلا و بازيگوش شدي و فكر كنم انيشتين بشي ايشاالله چون در مورد همه چيزخيلي كنجكاوي...دستهات هم مثل هميشه تو دهنت و همش مي مكي نمي دونم گشنته يا ...
نویسنده :
ديلا
21:35